Web Analytics Made Easy - Statcounter

چند روزی تا آغاز هفته دفاع مقدس بیشتر نمانده است که راهی خانه یکی از یادگاران جنگ تحمیلی می‌شویم تا از دریچه نگاه کسی که در مقام معاون شهید حاج‌احمد کاظمی در لشکر ۸ نجف اشرف فعالیت می‌کرده است به تماشای بزرگ‌ترین جنگ قرن بیستم بنشینیم؛ جانباز سیف‌الله رهنما از خاطرات سال‌های حماسه می‌گوید.

به گزارش خبرنگار ایمنا، در خانه که باز می‌شود، باغچه کوچک و سرسبز کنار حیاط خودنمایی می‌کند، چندپله‌ای را بالا می‌رویم و به داخل ساختمان دعوت می‌شویم، در آستانه آشپزخانه ایستاده و در حال آماده کردن وسایل پذیرایی است که جواب سلام ما را می‌دهد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

نگاهمان به قاب‌های عکس روی دیوار گره می‌خورد؛ به تصویر زیبایی از مقام معظم رهبری در کنار امام خمینی (ره) و تصویر دیگری از رهبر انقلاب، تلویزیون روشن و برنامه حماسه‌خوان در حال پخش است، همان‌طور که با پسرش درباره مهمان برنامه صحبت می‌کند، روبه‌روی ما می‌نشیند و گفت‌وگوی ما آغاز می‌شود.

سیف‌الله رهنما، زاده شهر ابریشم است و بزرگ شده همین محله، از معرفی زادگاهش شروع می‌کند و پس از مختصر صحبتی درباره خانواده‌اش، داستان زندگی‌اش را به دوران سربازی گره می‌زند، به همان دورانی که او راهی اهواز شده بود و در همان جا با سیاست‌های رژیم شاهنشاهی آشنا و آتش مبارزه علیه این رژیم در جانش انداخته می‌شود.

چند ماهی بیشتر از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته است که با تشکیل سپاه پاسداران راهی این نهاد می‌شود، تعریف‌هایی که از برگزاری دوره‌های آموزشی تربیت چریک در لبنان و سوریه به گوشش می‌خورد، او را هم هوایی می‌کند که برای گذراندن این دوره‌ها راهی لبنان شود و در آنجا است که آشنایی‌اش با شهید کاظمی کلید می‌خورد: «من حدوداً ۷۵ روز آنجا بودم، اما حاج‌احمد چندین ماه در لبنان حضور داشت.»

از ورودش به جبهه که می‌پرسیم، از گروه ۱۵ نفره‌ای می‌گوید که از نجف‌آباد و فلاورجان در همان ماه‌ابتدایی شروع جنگ راهی خط مقدم می‌شوند، همان گروهی که در جبهه فیاضیه آبادان خط پدافندی تشکیل می‌دهند: «اوایل جنگ فرمانده گروه‌ها از منطقه یا شهری انتخاب می‌شد که بیشترین نیرو را در آن گروه داشت، در گروه ما چون بچه‌های نجف‌آباد حدود ۱۰۰ نفر بودند و ما هم از فلاورجان ۵۰ نفری می‌شدیم، مسئولیت گروه ما به یک نفر از رزمنده‌های نجف‌آبادی به نام برادر غلامرضا محمدی واگذار شد، او همان اوایل جنگ در آبادان به شهادت رسید و بعد از او، شهید کاظمی مسئول گروه شد.

من هم چون به خمپاره‌انداز علاقه داشتم، یک قبضه خمپاره‌انداز ۸۱ تحویل گرفتم و با آن کار می‌کردم، از آنجایی که در مقطعی عضو سپاه اصفهان بودم و آنجا مسئولیت داشتم، آقارحیم صفوی من را به خوبی می‌شناخت، یک‌بار که به منطقه آمده بود به شهید کاظمی گفته بود، فلانی که در فیاضیه است، آدم باتجربه‌ای است از تجربیاتش استفاده کن. شهید کاظمی هم سراغم آمد و گفت: بیا پیش خودم با هم کار کنیم، من گفتم از ریاست و مسئولیت و این چیزها خوشم نمی‌آید، اصرار کرد و از من خواست کارهای اطلاعاتی و شناسایی انجام بدهم، من و برادری به نام اسماعیل محمدی با هم برای شناسایی به خرمشهر می‌رفتیم، اسماعیل سوئیس بود که برای شرکت در جنگ به ایران برگشته بود، با هم قایقی را آب‌بندی کردیم و به قسمت اشغالی خرمشهر می‌رفتیم و شناسایی می‌کردیم، از همان زمان بنده در خدمت شهید کاظمی بودم و کمی بعد هم که تیپ نجف تشکیل شد.»

هنوز با خاطرات آن سال‌ها زندگی می‌کند، برق چشمانش زمانی که ماجرای تشکیل تیپ نجف را برایمان می‌گوید، گواه این مطلب است؛ تیپ هشت نجف اشرف، بعدها به لشکر ارتقا پیدا می‌کند، یکی از لشکرهای خط شکن دوران دفاع مقدس که با فرماندهی شهید کاظمی در جنگ تحمیلی حماسه‌ها می‌آفریند: «این تیپ پس از عملیات طریق‌القدس تشکیل شد، ما با حاج‌احمد در آبادان بودیم تا اینکه عملیات ثامن‌الائمه (ع) انجام شد، چون گردان ما فرمانده نداشت، با شهید کاظمی هماهنگ کردم و فرماندهی گردان را برعهده گرفتم، در شکست حصر آبادان مجروح شدم و به اصفهان برگشتم، حاج‌احمد دنبالم آمد و گفت: می‌خواهد به غرب برود و از من می‌خواست با او بروم. ضمناً گفت: ابتدا خودش می‌رود، ببیند اوضاع چطور است، اگر مساعد بود به من اطلاع می‌دهد، او رفت، اما آنجا ماندگار نشد، عملیات طریق‌القدس که شروع شد، من با بچه‌های تیپ امام حسین (ع) به عملیات ورود کردم، شهید کاظمی و بچه‌های نجف‌آباد و منطقه ما هم با دو گردان به قرارگاه کربلا رفتند، بعد از عملیات من به اهواز رفتم و داشتم وارد پادگان گلف می‌شدم که دیدم او دارد از گلف خارج می‌شود، تا من را دید به شوخی گفت: تو کجایی؟ ایرانی، خارجی، کجایی؟ گفتم با بچه‌های امام حسین (ع) بودم و او هم گفت: قرار است تیپ نجف را تشکیل بدهد، از من خواست جانشین او در لشکر باشم و این تیپ تشکیل شد و کمی بعد به عملیات فتح‌المبین و الی‌بیت‌المقدس ورود کردیم.»

آزادسازی خرمشهر از نقاط عطف دوران دفاع مقدس است و آقای رهنما هم برای ما از عملیات بیت‌المقدس می‌گوید، از عملیاتی که در مقطعی از آن به عنوان جانشین شهید کاظمی در تیپ هشت نجف‌اشرف فعالیت می‌کرد و او اولین کسی بود که به فلکه اصلی شهر از روی جاده آسفالته اهواز- خرمشهر رسید و همان جا نصرت الهی را در فوج فوج تسلیم شدن نیروهای دشمن به عینه دید: «برای این عملیات شهید کاظمی از من خواست کارهای منطقه را انجام بدهم و خودش کارهای عقبه مثل جذب نیرو و بسیج امکانات را انجام می‌داد، ما رفتیم در منطقه مستقر شدیم و مقدمات ورود به عملیات را انجام دادیم، از سنگرسازی و پل‌سازی گرفته تا نصب دوربین کاتیوشا روی دکل مخابراتی ۷۵ متری برای رصد تحرکات دشمن و کارهایی از این دست انجام دادیم، بچه‌های لشکر امام حسین (ع) هم بودند و با هم کار می‌کردیم. چون قرار بود در عملیات روی جاده اهواز- خرمشهر وارد عمل شویم، برای شناسایی به آنجا می‌رفتیم، از محل استقرار ما تا جاده ۱۸ الی ۱۹ کیلومتری راه بود. روزها با موتور تا سه یا چهار کیلومتری جاده می‌رفتیم و شناسایی می‌کردیم، شب‌ها هم تا خود جاده پیش می‌رفتیم، عراقی‌ها از جاده به پایین نیرو نداشتند، تنها چند سنگر کمین داشتند اما روی جاده هر ۱۰۰ متر یک سنگر درست کرده بودند.

در مرحله دوم عملیات ما باید به سمت مرز می‌رفتیم و پشت خاک‌ریزهای بلندی که آنجا قرار داشت، مستقر می‌شدیم. عملیات که شروع شد، نیروهای پیاده و زرهی ما با هم حرکت کردند. هنوز نیم ساعتی نگذشته بود که خبر رسید، فرمانده زرهی ما به شهادت رسیده است، گفتیم معاونش جای او باشد، اما نیم ساعت بعد خبر رسید معاون هم شهید شده است، با موتور راه افتادم و به سمت مرز رفتم، حین راه صدای شنی تانک‌های دشمن را می‌شنیدم که در حال فرار بودند، ما باید پشت سنگرهای بتنی موضع می‌گرفتیم. وقتی به آنجا رسیدم، دیدم سه کیلومتر جلوتر در خاک عراق یک خاک‌ریزهای بلندی دیده می‌شود، با آقای رشید تماس گرفتم و موضوع خاکریز را گفتم، ایشان گفت: باید به آنجا بروید و پشت آن مستقر شوید، قبل از نیروها، خودم با موتور به داخل خاک عراق رفتم و تا دریاچه ماهی راندم، هیچ‌کس نبود، از اینکه کسی را در این بحبوحه عملیات در این منطقه مهم نمی‌دیدم، یک جور ترسی به دلم افتاد. برگشتم و بچه‌ها را هدایت کردم و پشت همان خاک‌ریز بلند مستقر شدیم، ما صبح به منطقه رسیده بودیم، یگان‌های دیگر مثل تیپ حضرت رسول (ص) و تیپ ولیعصر (عج)، دور و بر ساعت یک الی ۲ عصر رسیدند، عراق ساعت ۳ پاتک سنگینی زد، بچه‌های رسول و ولیعصر عقب‌نشینی کردند اما ما توانستیم خاک‌ریزمان را حفظ کنیم، آنجا صحنه‌های خاصی رخ داد. بچه‌ها تن به تن و تن به تانک مقاومت کردند تا اینکه دشمن از پس زدن ما عاجز شد و پاتکش را متوقف کرد. سپس از ما خواستند به سمت مرز شلمچه برویم. حرکت کردیم و تا نزدیکی‌های شلمچه رفتیم.

خاطراتش را با همه جزئیات بیان می‌کند و چندباری هم به ما می‌گوید که نمی‌شود هشت سال جنگ تحمیلی را در یک گفت‌وگوی کوتاه خلاصه کرد، آقای رهنما ادامه ماجرای آزادسازی خرمشهر را این طور روایت می‌کند: «بعد از اینکه نزدیکی‌های شلمچه رسیدیم، از ما خواستند موقتاً به عقب برگردیم و تجدید قوا کنیم. تیپ بیت‌المقدس از اهواز به فرماندهی سردار غلامپور آمد و جایگزین ما شد، در شرق جاده آسفالته اهواز- خرمشهر یک‌سری حوض‌های آبی بود که عراقی‌ها قبل از عقب‌نشینی برای خودشان درست کرده بودند، آنجا بچه‌ها حمامی کردند و تجدید قوایی شد، بعد آماده شدیم برای ورود به شهر، در این مرحله از عملیات قرار شده بود تیپ امام حسین (ع) از اروند تا گمرک را بگیرد، ما هم از جاده آسفالته تا یک خاک‌ریز دو جداره حد عمل‌مان بود، دقیقش را بگویم از پلیس راه تا گمرک خرمشهر را باید می‌گرفتیم، آن طرف هم تیپ حضرت رسول‌الله و تیپ المهدی و یگان‌های دیگر باید شلمچه را حفظ می‌کردند تا عراقی‌ها از مرز ورود نکنند، شب عملیات که فرا رسید بچه‌های ما مستقیم از روی جاده به سمت خرمشهر حرکت کردند. من با موتور رفتم و به نیروهای خط‌شکن رسیدم، دیدم گردان‌های ما و گردان‌های تیپ امام حسین (ع) با هم قاطی شده‌اند و فرماندهان تسلطی روی گردان‌هایشان ندارند. بچه‌ها تا حدی من را می‌شناختند، هدایتشان کردم به دو سمت خاک‌ریز دو جداره، هوا که روشن شد، الحاق را برقرار کردیم، بعد قرار شد ۲۴ ساعت به عراقی‌ها فرصت بدهیم که خودشان را تسلیم کنند، این را هم بگویم که تا اینجای کار خرمشهر کاملاً محاصره شده بود.

مهلت ۲۴ ساعته که تمام شد، فرماندهان جلسه گذاشتند که چه طور وارد شهر شویم. شهید کاظمی به آن جلسه رفت، در نبود ایشان یک‌سری از بچه‌های سپاه خرمشهر و مردم شهر آمده بودند و فشار می‌آوردند که باید هرچه زودتر به شهر ورود کنیم، چون هنوز شهر پاک‌سازی نشده بود، ما اجازه این کار را نمی‌دادیم، هرچقدر هم که با شهید کاظمی تماس می‌گرفتیم، می‌گفت ۱۰ دقیقه دیگر می‌آیم، پنج دقیقه دیگر می‌آیم، آخر سر نتوانستیم صبر کنیم، من ۳۵ نفر از بچه‌های تیربارچی و ۳۵ نفر آرپی‌جی‌زن را جدا کردم و گفتم از دو طرف جاده همراه من بیایید، اگر دشمن شلیک کرد، شما هم امانش ندهید، خودم هم با موتور راه افتادم، تا فلکه اصلی شهر که یک سمتش به آبادان می‌رود و سمت دیگرش به گمرک و اروند می‌رود، پیش رفتم.

نیروهای دشمن در دسته‌های چندنفره کم کم داشتند، تسلیم می‌شدند، همان‌جا بود که دیدم در فاصله ۱۰۰ متری پشت یک درخت یک ستوان عراقی به سمتم تیراندازی کرد. سه گلوله به پاهایم خورد و از روی موتور افتادم، بچه‌های ما هم شروع به تیراندازی کردند، عراقی‌ها که انگیزه‌ای برای مقاومت نداشتند، ناگهان اسلحه‌ها را به زمین انداختند و ناگهان چند هزار نفر از نیروهایشان با هم تسلیم شدند، جمعیت‌شان آن‌قدر زیاد بود که ترسیدم زیر پایشان له شوم، از یکی از بچه‌ها خواستم من را به کنار جاده ببرد، بعد یکی از بچه‌های اطلاعات تیپ آمد و من را روی ترک موتورش به کنار نفربری انتقال داد، از آنجا هم من را به اهواز بردند و بستری شدم، شهید کاظمی بعد از انتقال من به دروازه‌های شهر رسیده بود و بعد هم آن جملات معروف که خدا خرمشهر را آزاد کرد، را گفته بود.»

چندباری از شهید مهدی و حمید باکری سخن به میان می‌آورد و پخش سریال عاشورا هم بهانه خوبی می‌شود که از او درباره این دو فرمانده دلاور تبریزی بپرسیم: «مهدی و حمید برای مقطعی به تیپ نجف‌اشرف معرفی شده بودند، آقا مهدی قرار بود به عنوان جانشین تیپ فعالیت کند اما از آنجایی که شهید کاظمی از او شناختی نداشت، مأموریتی به ایشان واگذار نشد و من کارهای تیپ را انجام می‌دادم، مهدی و حمید خیلی مظلوم و آرام بودند و هیچ‌گونه اعتراضی نسبت به این موضوع نداشتند، به تدریج که شناختمان از آنها بیشتر شد، در ابتدا مسئولیت یک گردان به آقا مهدی داده شد و در ادامه و در ابتدای عملیات الی بیت‌المقدس به عنوان جانشین تیپ فعالیت کرد اما با مجروحیت ایشان این مسئولیت دوباره به من واگذار شد.»

آقای رهنما گریزی هم به ماجرای شهادت آقامهدی و حمید باکری هم می‌زند و از وداع آخری که با آقا حمید در عملیات خیبر داشته و شاهد شهادت او بوده است و هم چنین از حرف‌های آقامهدی که خطاب به شهید کاظمی قبل از شهادت گفته بود، می‌گوید.

به اینجای صحبتش که می‌رسد، حسرت جا ماندن از شهدا به صورت بغضی که در کلامش هویدا می‌شود، خود را نشان می‌دهد و جا ماندن را بزرگ‌ترین حسرتی می‌داند که از آن دوران بر جانش نشسته است.

عقربه کوچک ساعت روی عدد هفت قرار گرفته و نزدیک به دو ساعت از گفت‌وگویمان با مردی که سینه‌اش مملو از خاطرات فراوانی از جنگ تحمیلی است، می‌گذرد، صحبت درباره ماجرای شیمیایی شدنش در فاو و حلبچه را به زمانی دیگر واگذار می‌کنیم و با او که زخم‌های جنگ تحمیلی، جانبازی ۷۰ درصد را برایش به ارمغان آورده است، خداحافظی می‌کنیم، از خانه که خارج می‌شویم سیاهی شب، سایه‌اش را بر سطح شهر گسترانیده و سوسوی چند ستاره در آسمان چشمک می‌زند.

کد خبر 690063

منبع: ایمنا

کلیدواژه: جبهه جنگ تحمیلی دفاع مقدس لشكر 8 نجف اشرف شهید حاج احمد کاظمی آزادسازی خرمشهر عملیات الی بیت المقدس عملیات فتح المبین عملیات طریق القدس شهید حمید باکری شهید مهدی باکری سریال عاشورا شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق مهدی و حمید جنگ تحمیلی بیت المقدس شهید کاظمی امام حسین بچه ها روی جاده نجف اشرف عراقی ها حاج احمد تیپ نجف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۴۷۷۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آثار شهید مطهری عقل را تسلیم و دل را راضی می‌کند

حجت الاسلام و المسلمین عبدالکریم عابدینی نماینده ولی‌فقیه در استان و امام جمعه قزوین در دیدار فرمانده سپاه صاحب‌الامر (عج) و جمعی از فرماندهان که به مناسبت هفته عقیدتی سیاسی سپاه و شهادت شهید مطهری انجام شد، گفت: برخی از بزرگان دینی ما وقتی صحبت می‌کنند عقل ما را تسلیم کرده و شبهات ذهنی ما را برطرف می‌کنند، اما نمی‌توانند دل ما را قانع کنند، برخی عرفا نیز وقتی مطالبشان را می‌شنویم دلمان قانع شده، اما عقلمان تسلیم نمی‌شود، در آثار شهید مطهری یک اکسیر خدایی وجود دارد که هم عقل را تسلیم و هم دل را راضی می‌کند.

امام جمعه قزوین عنوان کرد: هر کس به هر اندازه با کتب استاد مطهری و بیانات نورانی ایشان آشنا باشد، کاملاً این اثرگذاری را حس می‌کند، فرمایشات رهبر حکیم انقلاب نیز این‌گونه است.

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین بیان کرد: نقش قرآن در شخصیت و آثار شهید مطهری بسیار تماشایی است، یعنی به راحتی می‌توان متوجه شد که این آثار مربوط به یک اندیشمند و متفکر قرآنی است، نگاه ایشان به تفسیر قرآن، نگاهی نو به قرآن است.

وی عنوان کرد: مجموعه مقالات ایشان درباره حقوق زن در اسلام بسیار خواندنی است، همچنین برای مثال آنهایی که می‌آمدند بین ایران و اسلام تقابل ایجاد کنند، شهید مطهری به این شبهات پاسخ می‌دادند، برای جوانان ما داستان راستان را نوشتند و در حوزه‌های دیگر نیز ورود داشتند.

حجت الاسلام و المسلمین عابدینی تأکید کرد: ایشان سهمی برای هر روزشان از قرائت قرآن در نظر داشتند، این استمرار و ارتباط با قرآن در ایشان باعث شد آثارشان عطر و بوی قرآن را گرفته و نشاط و سرسبزی قرآن را داشته باشد، این نشاط به کسانی که آثار ایشان را مطالعه می‌کنند هم انتقال پیدا می‌کند.

امام جمعه قزوین گفت: نقشی که نهج‌البلاغه در شخصیت شهید مطهری داشته خیلی مهم است، ایشان در مقدمه سیری در نهج‌البلاغه از استاد خود میرزاعلی شیرازی نام برده‌اند که فوق‌العاده جذب کلاس‌های ایشان شده بودند، شهید مطهری مرید استاد خود و استادشان هم مرید ایشان شده بود، یعنی هر دو گوهر همدیگر را شناخته بودند، تلاقی این دو دریای بابرکت چقدر روزی و برکت نصیب ما مردم کرد.

وی یادآور شد: قرآن زیرساخت اعتقادی و زیرساخت سیاسی ما را فراهم می‌کند، این شعاری نیست، امروز مسئله اول دنیا درگیری با یهود و صهیونیست‌ها است، یک موقع ما روی تحلیل شخصی خودمان می‌گوییم یهودیان چه کسانی هستند، یک موقع هم تحلیل قرآنی می‌کنیم، اگر قرآن در این مورد موضع ما را مشخص نکند تحلیل‌هایمان نادرست می‌شود، نوسان پیدا می‌کند و غیرواقعی می‌بینیم، اما وقتی به سراغ قرآن می‌رویم، قرآن به ما می‌گوید باید توجه داشته باشید که بدترین دشمن شما یهودیان هستند.

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین اظهار کرد: این معنا در آیه ۸۲ سوره مائده آمده است، خدای متعال در این آیه می‌فرماید «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ»، یعنی (مسلماً یهودیان و کسانى را که شرک ورزیده‏‌اند دشمن‏ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهى یافت و قطعاً کسانى را که گفتند ما نصرانى هستیم نزدیک‌ترین مردم در دوستى با مؤمنان خواهى یافت زیرا برخى از آنان دانشمندان و رهبانانى‏‌اند که تکبر نمى‌‏ورزند).

حجت الاسلام و المسلمین عابدینی عنوان کرد: همچنین در این آیه آمده آنهایی هم که با یهودیان همراهند، مثل یهودیان دشمنان مسلمانان هستند، مانند مسیحی صهیونیست‌هایی مثل بایدن که خودشان هم اقرار به صهیونیست بودن می‌کنند.

وی بیان کرد: سپس خداوند به ما می‌فرماید مبادا اشتباه کنید و مسیحیان را مانند یهودی‌ها ببینید، مسیحیان صهیونیست مانند یهودیان هستند، اما همه مسیحیان که صهیونیست نیستند، خدای متعال در همین آیه می‌فرماید آنهایی که مسیحیان واقعی هستند و به مسیحی بودن خودشان افتخار می‌کنند، دوستان مسلمانان هستند، اینها اهل عبادت و ذکر هستند، اینان مستکبر نیستند، این یعنی دسته قبلی مستکبر بودند.

امام جمعه قزوین گفت: بنابراین خدا دو قطبی مستضعفان و مستکبران را برای ما درست می‌کند، کدام استاد می‌تواند به این زیبایی جایگاه سیاسی و مبانی اعتقادی را برای ما ایجاد کند؟

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین تأکید کرد: حال ببینیم در این دو قطبی، سمت و سوی خدا متعال در کجاست، خدای متعال در آیه ۵ سوره قصص می‌فرماید «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»، یعنی (و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرو دست‏ شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان مردم گردانیم و ایشان را وارث زمین کنیم).

وی عنوان کرد: خدای متعال در این آیه می‌فرماید که همراه با مستضعفان است، همه اینها زیرساخت‌های سیاسی ما هستند.

حجت الاسلام و المسلمین عابدینی اظهار کرد: همچنین خدای متعال در آیه ۲۷ سوره حدید می‌فرماید «ثُمَّ قَفَّیْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّیْنَا بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَآتَیْنَاهُ الْإِنْجِیلَ وَجَعَلْنَا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایَتِهَا فَآتَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ»، یعنی (آنگاه به دنبال آنان پیامبران خود را پى ‏درپى آوردیم و عیسى پسر مریم را در پى آنان آوردیم و به او انجیل عطا کردیم و در دل‌هاى کسانى که از او پیروى کردند رأفت و رحمت نهادیم و، اما ترک دنیایى که از پیش خود درآوردند ما آن را بر ایشان مقرر نکردیم مگر براى آنکه کسب خشنودى خدا کنند با این حال آن را چنانکه حق رعایت آن بود منظور نداشتند پس پاداش کسانى از ایشان را که ایمان آورده بودند بدان‌ها دادیم ولى بسیارى از آنان دستخوش انحرافند).

امام جمعه قزوین عنوان کرد: خدای متعال در این آیه می‌فرماید در دل پیروان واقعی حضرت عیسی (ع) رأفت، رحمت و رهبانیت را قرار داده‌ام، مسیحیان نیز نباید در مسیحیت خودشان در جا بزنند، پیغمبرشان به آنها نشان داده که مسیحیت مسیر عبور بوده و محل ماندگاری نیست.

وی بیان کرد: خدای متعال در آیه ۶ سوره صف راجع به حضرت مسیح (ع) فرمود رسولی را برای بخشی از قوم بنی‌اسرائیل فرستادم، اما به پیامبر (ص) ما فرموده که بگو ایهالناس! من پیامبر جمیع شما هستم، راجع به تفاوت حضرت مریم (س) و حضرت زهرا (س) نیز همین معنا مطرح است.

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین گفت: هم در رابطه با حضرت مریم (س) و هم در رابطه با حضرت زهرا (س) گفته شده که سیده نساء العالمین هستند، ائمه اطهار (ع) در رابطه با این مسئله فرمودند حضرت مریم (س) سیده زنان عالم زمانه خودش بود، اما حضرت فاطمه (س) سیده زنان عالم از ابتدا تا انتهای خلقت است.

حجت الاسلام و المسلمین عابدینی تأکید کرد: بنابراین فرزند مریم (س) رسول بنی‌اسرائیل است و مربوط به یک زمان و مقطع است، اما پیامبر ما رحمه للعالمین است، فاطمه (س) نیز مانند پدرش از ابتدا تا انتهای خلقت برای بانوان رسالت جهانی دارد.

وی عنوان کرد: در آیه ۶ سوره صف آمده که حضرت مسیح (ع) می‌فرماید من تورات که قبل از من آمده را تصدیق می‌کنم و بشارت به آمدن پیامبر خاتم می‌دهم که نام او احمد است، این هم نشان می‌دهد که مسیحیان باید از این مسیر عبور کنند و به پیغمبری که پیامبرشان آمدن او را بشارت داده بپیوندند، چرا که مسلمانی به معنای عالی‌ترین سطوح تحصیلات است.

امام جمعه قزوین یادآور شد: بنابراین حضرت عیسی (ع) به پیروان خود می‌گوید که شما باید به پیغمبر خاتم بپیوندید، این فرمان حضرت عیسی (ع) امروزه خیلی جدی گرفته می‌شود، یکی از تحلیلگران آمریکایی می‌گفت در امریکا سالیانه بین ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر مسلمان می‌شوند، این یک معجزه عجیب است که در حال رخ دادن است، اینها پیش‌درآمد‌های ظهور است که در حال مشاهده آنها هستیم.

وی عنوان کرد: بدون تردید می‌دانیم آینده جهان متعلق به حاکمیت قرآن، معارف قرآنی و معارف اهل بیت (ع) است، اگر این گونه نبود دانشمند بزرگی مانند جرج جرداق مسیحی تمام عمرش را پای کتاب صوت العداله الانسانیت درباره امیرالمؤمنین (ع) نمی‌گذاشت، اینها به این معناست که همه عالم فهمیده‌اند که جهان در آینده با این اندیشه اداره خواهد شد.

حجت الاسلام و المسلمین عابدینی بیان کرد: باید رصد کنیم ما در زمینه حفظ، تفسیر و همه حوزه‌های قرآنی در چه رتبه‌ای هستیم، فرصت‌های قرآنی استان را بررسی کنیم، البته اجمالاً همه اینها را می‌دانیم، الحمدلله استان قزوین موقعیت برجسته‌ای در حوزه قرآن در سطح کشور دارد.

امام جمعه قزوین گفت: خدای متعال در آیه ۸۲ سوره اسراء می‌فرماید «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا»، یعنی (و ما آنچه را براى مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى‌کنیم ولى ستمگران را جز زیان نمى‏‌افزاید).

وی تأکید کرد: مطابق این آیه اگر کسی به پدر و مادرش بی‌احترامی کرد، اما آیات مربوط به احترام به پدر و مادر را خواند یا اگر کسی اهل ربا بود، اما آیات مربوط به ربا را خواند، قرآن بر خسارت او می‌افزاید.

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین بیان کرد: هر چقدر خالصانه، صادقانه و مخلصانه پای قرآن باشیم، مطابق آیه ۲ سوره بقره خواهد شد که خدای متعال در این آیه می‌فرماید (این کتاب باعظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است).

حجت الاسلام و المسلمین عابدینی یادآور شد: خدای متعال در آیه ۱۱۹ سوره توبه می‌فرماید «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»، یعنی (ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از خدا پروا کنید و با صادقان باشید صادقانی که کامل‌ترینشان پیامبران و اهل بیت رسول بزرگوار اسلام هستند).

وی اظهار کرد: اگر شرک، ریا و هر چیزی که موجب عدم صداقت، حلالیت و انسانیت است، از انسان دور باشد، انسان پاک می‌شود، آنهایی که خود را مطهر نکنند قرآن دست رد به سینه‌شان می‌زند، امیدواریم دل‌هایمان را از کینه، بدی، بدخواهی نسبت به دیگران، لقمه حرام، کلام بد و نیت ناشایست پاک کنیم تا زمینه نزول قرآن در جانمان فراهم شود.

امام جمعه قزوین عنوان کرد: آیات قرآن مانند فرشتگان هستند، خدای متعال در آیه ۳۰ سوره فصلت می‌فرماید فرشتگان و آیات قرآن در دل‌های کسانی که در راه خدا استقامت می‌ورزند راه پیدا می‌کنند، اگر دلی ناپاک بود شیاطین به آن نفوذ می‌کنند، خدای متعال در آیه ۲۲۱ و ۲۲۲ شعراء می‌فرماید شیاطین بر دل دروغگویان گنهکار نازل می‌شوند.

نماینده ولی‌فقیه در استان قزوین بیان کرد: خدا ان‌شاءالله دل‌های ما را طوری قرار بدهد که محل نزول آیات الهی و محل نزول فرشتگان باشد و بتوانیم پیشکسوتان عرصه علم، دانش، شهادت، شهامت و شجاعت را اسوه خود بدانیم و راه آنها را ادامه دهیم.

باشگاه خبرنگاران جوان قزوین قزوین

دیگر خبرها

  • آثار شهید مطهری عقل را تسلیم و دل را راضی می‌کند
  • خاطرات نفس‌گیر از نخستین روز عملیات بیت‌المقدس
  • فرمانده‌ای که پسرخاله صدام را اسیر کرده بود
  • این سردار سپاه، پزشکان را شگفت زده کرده بود /از حضور در عملیات پارتیزانی تا آزادسازی خرمشهر
  • دلنوشته فرمانده اسبق سپاه امیرالمومنین (ع) همزمان با تفحص پیکر شهید «محمدشفیع فیضی‌زاده»
  • پلیس در خرمشهر ۱۳ فقره سرقت کشف کرد
  • چرا حسن باقری نمی‌خواست فرمانده عراقی کشته شود؟
  • روایت حیرت‌ انگیز یک نویسنده از خاطره‌بازی دو فرمانده ایرانی و عراقی سال‌ها پس از جنگ تحمیلی
  • از عملیات بیت المقدس تا فتح خرمشهر
  • شمارش معکوس راه اندازی خط مسافربری دریایی خرمشهر به بصره